حلماجانحلماجان، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
زندگي مشترك من وبابازندگي مشترك من وبابا، تا این لحظه: 19 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

دخترم ثمره صبرم

بدون عنوان

سلام به تک ستاره درخشان وفروزان زندگیم حلماجان گلم.عزیزدلم میخواستم این پست روآخرین روز سال۹۲برات بذارم ولی ترسیدم فرصت نکنم . دختر خشگلم امسال هم مثل همه سالها که اومدن ورفتن تموم شد یکسال به سن ما افزوده شد ولی با وجود تو امیدهای تازه هم به قلبهامون اضافه شد واینه که قشنگه . خدارو تا ابد شکر که امسال هدیه گرانقدر وباارزشی چون شما رو منت گذاشت رو سرمون وبهمون داد.سپاسگذارش هستیم و خواهیم بود . هرگز این سال رو فراموش نخواهم کرد چون قشنگترین سرنوشتم در اون گره خورد وما خیلی خوشحالیم که با وجود نازنین تو پا تو سال جدید میذاریم. دخترنازم بیا سر سفره هفتسین دعا کنیم خداوند مثل همیشه همراهمون باشه واین توا...
28 اسفند 1392

حلما خوشگله پنج ماهشه هزارماشاالله

به نام خالق بی همتا   سلام به روی ماه تو دختر نازگل ودردونه من. اولا یه دنیا سپاس وتشکر بابت اینکه تو این مدتی که مامانی داشت خونه تکونی میکرد شما فوق العاده دختر خوبی بودی واصلا مامانو اذیت نکردی.واسه خودت یا خواب بودی یا درحال بازی الهی که من فدای دختر شیرین عسلم برم. دوم معذرت میخوام از اینکه دیر وبلاگت رو به روز میکنم عزیز دلم. دخترنازنینم تو این مدت خیلی شیرینتر شدی هزارماشاالله.سر سفره که میشینم واسه غذا خوردن همش چشات به غذا و دست و قاشق ودهان من وباباییه وچنان اب از لب ولوچت اویزون میشه که جیگرمون واست کباب میشه .به خاطر همین ما هم مجبور میشیم از هر چیزی یه مقدار هم به شما بچشانیم. .الهی قربونت برم خدا ...
20 اسفند 1392

دختر قشنگم فقط خداست که باقییست

بسمه تعالی خدایـــــــــــــا؛ بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛ بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛ بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛ بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛ بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛ مرا ببخش ... از اوئیم و روانیم به سوی او و از هر طرفی مشمول عشق او   حلما میگه: چندروز پیش یعنی ۴اسفند مامانی حاج بابای خوب و مهربونش رو واسه همیشه از دست داد و از این بابت خیلی ناراحت وغمگینه.بابایی میگه وقتی رفته بود بیمارستان ملاقات حاج بابای مامانی عکس منو که تو گوشی بابایی بوده گرفته وبوسیده.خدایا همه او...
7 اسفند 1392
1